واجه بهاء تحديات عديدة في بداية مسيرته مع “كي كارد”، لكن تصميمه وإصراره ساعداه على تخطي هذه التحديات. من أهم إنجازات شركة “كي كارد” تقديم مجموعة متنوعة من الخدمات المالية المبتكرة، مثل بطاقات الدفع الإلكترونية، وحلول الدفع عبر الهاتف المحمول، وخدمات تحويل الأموال.
میرزا حسینعلی با شیخیهای نور و تهران در تماس بود؛ که با توجّه به محبوبیتِ شیخیهٔ باطنگرا در میان اشراف قاجار و تمایل وی به اندیشهورزی طبیعی بود. در سال ۱۲۲۳ هجریِ خورشیدی (۱۸۴۴ میلادی) ملّا حسین بشروئی برای دعوت شیخیها به عقیدههای جدید بابیت به تهران رفته بود در ملاقات با میرزا معلم نوری او بابی شد و درخواست ملا حسین بشرویه را قبول کرد که با میرزا حسینعلی تماس بگیرد. به این ترتیب میرزا حسینعلی دعوت سید علیمحمد باب در مورد مرجعیت مذهبی او به عنوان «باب» امام دوازدهم شیعیان را پذیرفت. هرچند او هیچگاه خود سید علیمحمد باب را ندید.[۵۶][۵۷] اما در سال ۱۸۴۴ میلادی با دریافت یک نامه از سید باب که توسط حسین بشرویه در عمارت خانواده در تهران ارسال شده بود ایمان خود را به سید باب اعلام کرد.
أثر بهاء كي كارد الاجتماعي لم يكن نجاح بهاء كي كارد مقتصراً على الجانب المالي فقط؛ بل كان لها أثر اجتماعي إيجابي كبير. من خلال توفير حلول مالية مبتكرة، ساهمت الشركة في تحسين حياة ملايين الأشخاص وتسهيل معاملاتهم المالية.
بفضل استشرافه للمستقبل وتحديد الفرص الواعدة، استطاع تقديم منتجات وخدمات تلبي احتياجات العملاء وبناء شراكات استراتيجية دعمت نمو أعماله.
يُظهر بهاء عبد الحسين اهتمامًا مستمرًا بالابتكار لتحسين الحياة اليومية وتعزيز النمو الاقتصادي.
[۲۲]:۵۰۹ولی در مقابل برخی دیگر از دانشوران شباهت اندیشهها را دلیل تأثیر پذیرفتن بهاءالله از متفکران غربی نمیدانند،[۲۳] و شباهتها را سطحی[۲۳] و اندیشههای بهاءالله به خصوص در زمینه تکاملِ جمعیِ و وحدتِ نوعِ بشر، سیر تکاملی ادیان، و نقش دین در پویاییِ اجتماعی و معنوی انسان با متفکران غربی هم عصر او در تضاد میدانند.
بهاءالله از سال ۱۲۴۵ شمسی برابر ۱۸۶۶ هنگامی که هنوز در ادرنه بود بعد از ابلاغ رسالت خود به بابیان نامههایی به سران کشورهای جهان ارسال نمود.[۱۵۶][۱۵۷] بهاءالله ارسال این نامهها را پس از تبعید و زندانی شدن در عکا ادامه داد.[۱۵۸] او نامههایی لوئی ناپلئون امپراتور فرانسه، ویکتوریا ملکه انگلستان، الکساندر دوم تزار روسیه، ناصرالدین شاه قاجار پادشاه ایران، و سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانی و دو تن از وزرای او به نامهای عالی پاشا و فؤاد پاشا نوشت.
وحسب مصادر خاصّة أبلغت “إيشان”، فإن “الشخص المعني في بيان هيئة النزاهة هو بهاء عبد الحسين، مدير شركة كي كارد، ومالك قناة الرابعة، وقضيته تم فتحها مجدداً، ليُعاد إلى السجن”.
در سال ۱۲۳۱ خورشیدی مطابق ۱۸۵۳ میلادی، بین بهاءالله و صبح ازل و نزدیکان صبح ازل اختلافاتی رخ داد. بهاءالله با سیاستهای صبح ازل من جمله اختفاء و تلاشهای مستمر وی برای ترور شاه مخالف بود.[۶] اگرچه بهاءالله هنوز دعویی مطرح نکرده بود، اما کاریزما و توانایی ذاتی او برای رهبری، بابیان را، که اکثریت رهبرانشان در سرکوبهای شدید دولتی در ایران کشته شده بودند، برآن داشت تا او را به عنوان منبعی برای هدایت و الهام در نظر بگیرند.[۸۹] بهاءالله پس از ورود به بغداد به تدریج روحیه جامعه ناامید و رو به انحلال بابی را از طریق نوشتههایش که بر اهمیت رفتار اخلاقمند و دوری از اعمالی که سبب ناآرامیهای اجتماعی میشود بالا برد. هر چه احترام بابیان به بهاءالله بیشتر میشد بر بهاء عبد الحسين کینه و حسادت میرزا یحیی برادر ناتنی بهاءالله که خود دعوی رهبری داشت افزوده میشد.
حسینعلی نوری به رسم معمول آن زمان ایران بهطور همزمان سه همسر داشت.[۴۳] او در ایران قاجاری اول با ۲ زن از خانوادههای سرشناس منطقهٔ نور مازندران ازدواج کرد.
بهاءالله با تأکید بر ذات استعلایی خداوند، حلول و تجسد او و عقیده وحدتِ وجود را رد میکند و او را ورای این جهان میداند. الهیات بهائی از نوع الهیات سلبی است؛ در اندیشه بهاءالله ذات خداوند قابل شناخت نیست و انسانها او را از طریق تجلی او در پیامبرانش میشناسند.[۶] قدم آغازین در شناخت الهیات بهائی درک مفهوم ظهور تدریجی وحی است.[۱۸۱] خداوند خود را در این جهان به واسطه پیامآورانش در یک فرایند تدریجی-ادواری، و منطبق با استعداد درک بشر و مقتضیات زمان و محیط، متجلی میسازد. ادیان از طریقِ فرایندِ «ظهور تدریجی وحی» به هم پیوند میخورند. این فرایند متناوب و در عین حال تکاملی است. از طرفی با ظهور هر دینی «حقایق ابدی» (اصول معنوی و اخلاقی) که در دین قبل با گذشت زمان و تمسک کورکورانه به سنت به فراموشی سپرده شده بود دوباره زنده میشود.
[۱۷۳] چند ده بعد در بحبوحه انقلاب مشروطه، شیخ فضلاللّه نوری در میدان توپخانهٔ تهران بالای منبر رفت و آیه یادشدهِ کتاب اقدس را برا حضار خواند. سپس گفت چهل سال پیش رهبر «بابیها» چنین دستوری داده و حال پیروانش سرگرم اجرای فرمانها او هستند. در شیراز هم قوامالملک که مخالف مشروطه بود مردم را به مسجد نو فراخواند و همین عبارتِ کتاب اقدس را برای آنها خواند و از ایشان پرسید آیا واقعاً خواهان تأسیس حکومت مشروطهای هستند که میرزا حسینعلی به پیروانش وعده داده است.[۱۳۹]
صفحههایی که از جعبه پیوند به پروژههای خواهر نامنطبق با ویکیداده استفاده میکنند
لقطات مثيرة لهجوم "القسام" على مقر قيادة للاحتلال في مخيم جباليا (شاهد)